دل پاک ،نگاه پاک
حجاب ظاهری ،ریشه در عفاف درونی دارد.کسی که بخواهد پاک باشد ،ظاهر و باطنش را باید یکی کند.آنان که بی قید و لاابالی اند،ولی می گویند «دلت پاک باشد» ،نمی دانند که پاکی دل در پاکی رفتار و متانت و وقار نمایان می شود و از دل پاک،جز نگاه پاک بر نمی آید.
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
نمی توان پذیرفت که از کسی عفونت گناه به مشام برسد،ولی مدّعی باشد که دلش پاک است.
نوشته شده توسط : هشتمین ستاره
کتاب گل عفاف
دژ کرامت
هیچ کس به اسم آزادی دیوار خانه اش را برنمیدارد و درحیاطش را باز نمی گذارد، چون ممکن است دزدی رخنه کند و اموالش را به یغما ببرد .
حجاب ،دیواری است که راه را بر دزد عفاف می بندد و زن را در دژ کرامت مصون می سازد.
این دیوار را بر نداریم و این دژ را ویران نسازیم.
نوشته شده توسط : هشتمین ستاره
کتاب گل عفاف
نگاه های مزاحم
وقتی شما درِ خانه خود را میبندید ،یا پشت پنجره اتاقتان پرده میزنید،خانه خود را از گزند بیگانه و نگاه های مزاحم و حشرات موذی ایمن ساخته اید .
چه زیبا گفته اند که :
حجاب ،مصونیت است ،نه محدودیت!
با حجاب خویش،نگاه های مزاحم را ناکام بگذارید.
نوشته شده توسط : هشتمین ستاره
کتاب گل عفاف
شهر قم آشیان آل عباست
حرم دختر ولى خداست
جلوه گاه تجلى حق است
اشرف از طور وادى سیناست
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
جلوه هاى منورى پیداست
شادى بر هر که بنگرى پیداست
شهد جان را چه شکرى پیداست
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
آغوش نجمه بود سرای رسیدنت
قلب برادرت ز تب شوق آب شد
در التهاب ثانیه های رسیدنت
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
آن کوثری که بال ملک گاهواره داشت
این سیب سرخ سیب بهشت پیمبر است
این دختر یگانه موسی بن جعفر است
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت
چشمان ابر روی زمین را گرفته بود
هر قطره با خودش سبدی پرستاره داشت
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
بر روشنی چشم پیمبر صلوات
برحضرت معصومه فروغ سرمد
بر دسته گل موسی بن جعفر صلوات
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
که آید عصمت باری تعالی
خدا افزوده لطف خود به مردم
که آید حضرت معصومه در قم
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
یاد آور زهد و عفت فاطمه ای
معصومه و خواهر محبوب رضا
اوعالم اهل بیت و تو عالمه ای
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
هم برای نجف هم کربلاست
خاک او را غرق بوسه می کنم
چون که جای پای اربابم رضاست
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
بهر ایرانیان باعث رحمت است
ما همه ریزه خوار، او ولی نعمت است
معصومه ای که مظهر عصمت کبریاست
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
کن مرحمتی به سوی ما معصومه
از ما تو رضا باش به جان زهرا
ای نام برادرت رضا، معصومه
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
سلام بر تو، زیباترین مطلع غزلهای عاشقی !
سلام بر نجابت دستها و کرامت نگاه هایت !
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه علیها السلام
این شرف را شهر قم با حضرت معصومه دارد
شهر قم سرمست گشته از شمیم عطر کویش
یک جهان عطر مصفا حضرت معصومه دارد
هر که شد مهمان به قم از فیض او لبریز گشته
این کرامت ها به دلها حضرت معصومه دارد
من چه گویم از محبت، از وفا، از عشق بانو
یک بغل فیض معلا، حضرت معصومه دارد
آیینه مادر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم
معصومه به کتیبه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت
گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
حاجت نبود مرا بر آن در
قم باشدم از بهشت بهتر
قم قبله خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت، زشت است
کشور ما را تو صفا داده ای
نام تو بر قلب صفا می دهد
روضه تو بوی رضا (ع) می دهد
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
لطف بی انتهاست معصومه (علیها السلام)
میلاد حضرت معصومه (ع) مبارک باد
مژده باد طلوع تو ای معصومه زکیّه که بارقه شهاب تو، روشنایی دیگر در شبهای مناجات اهل زمین است.
پیشواز بود....
بخونیدش...
اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.
دیگه بارون حسابی تند شده بود.
با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.
من هم بی معطلی پریدم توش.
اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.
وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!
موهای تنم سیخ شد.
داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدمیه پیچ جلومونه!
تمام تنم یخ کرده بود.نمیتونستم حتی جیغ بکشم ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.
تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.
تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.
ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.
اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.
دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومدرفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد: یاشار نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود.!!!!!!
و لی کسی نبود که سنگ های مرمر کف پوش را ببینه و لب به تحسین باز کنه
یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود؛ با مجسمه؛ شروع به حرف زدن کرد و گفت:
"این؛ منصفانه نیست
چرا همه پا روی من می ذارن تا تورو تحسین کنن؟!
مگه یادت نیست؟!
ما هر دومون توی یه معدن بودیم,مگه نه؟
این عادلانه نیست
من خیلی شاکیم!"
مجسمه لبخندی زد و آروم گفت:
"یادته روزی که مجسمه ساز خواست روت کار کنه, چقدر سرسختی و مقاومت کردی؟"
سنگ پاسخ داد:
"آره ؛آخه ابزارش به من آسیب میرسوند."
آخه گمون کردم می خواد آزارم بده.
آخه تحمل اون همه دردو رنج رو نداشتم."
و مجسمه با همون آرامش و لبخند ملیح ادامه داد که:
"ولی من فکر کردم که به طور حتم می خواد ازم چیز بی نظیری بسازه.
به طور حتم بناست به یه شاهکار تبدیل بشم
به طور حتم در پی این رنج ؛گنجی هست.
پس بهش گفتم :
"هرچی میخوای ضربه بزن ؛بتراش و صیقل بده!"
و درد کارهاش و لطمه هائی رو که ابزارش به من می زدن رو به جون خریدم.
و هر چی بیشتر می شدن؛بیشتر تاب می آوردم تا زیباتر بشم!
پس امروز نمی تونی دیگران رو سرزنش کنی که چرا روی تو پا میذارن و بی توجه عبور می کنن."
> یه دوست معمولی وقتی می آید خونت، مثل مهمون رفتار میکنه
> یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز میکنه و از خودش پذیرایی میکنه
> یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده.
> یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه
> یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه
> یه دوست واقعی اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره
> یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت می آره
> یه دوست واقعی زودتر میآد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت
> همه جارو جمع و جور کنه
> یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی
> یه دوست واقعی میپرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟
> یه دوست معمولی ازت میخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی
> یه دوست واقعی ازت میخواد که مشکلات را حل کنه
> یه دوست معمولی وقتی بین تون بحثی میشه دوستی رو تموم شده میدونه
> یه دوست واقعی بهت بعد از یه دعواهم زنگ میزنه
> یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره.
> یه دوست واقعی میخواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی
> یه دوست معمولی این حرف های منو میخونه و فراموش میکنه
> یه دوست واقعی اونو واسه همه و دو باره واسه خودم میفرسته
+ بعد از مدتها سلام
+ سلام @};-
+ سلام ، صاحب این وبلاگ پس از سالها به شهر خود (پارسی بلاگ) آمده است @};-B-):-|:D خوش آمدی خوش آمدی
+ از عرش صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید فریاد که درهای بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می آید
+ و....
+ اهمیت نماز...
+ پیامبر اکرم (ص) فرمودند که خداوند متعال می فرماید : « لولا رجال خشّع و صبیان رضّع و بهائم رتّع لصبیت علیکم العذاب صبّا » اگر مردان متواضع و کودکان شیر خوار و چهارپایان علف خوار در میان شما نبود هر آینه عذاب را بر شما نازل میکردم (جواهر السنیة ص 335 ح 354 ) ( کار برخی از انسانها بر اثر نافرمانی از خداوند به جایی می رسد که به خاطر چهارپایان مورد عفوو رحمت قرار می گیرند )
+ چقدر خوب....
+ ....
+ زندگی خوردن وخوابیدن نیست زندگی جنبش وجاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند