الف ـ حجاب مانع از زنای خیالی می شود. مثلاً اگر شخصی دارای نفس مطمئنه ای نبوده و دچار بیماری جنسی باشد و در اجتماع، زنانی را ببیند که رویی باز و آرایش کرده دارند، میل به آنان پیدا می کند و اگر بتواند که دست طمع شهوانی به سوی آن ها دراز کند، مرتکب عمل منافی عفت و جرم اخلاقی می شود و اگر نتواند، در خیال خود با آن ها زنا انجام می دهد که اسلام آن را «زنای خیالی» می نامد و به همین دلیل برای پیشگیری از این گناه بزرگ و جرم اخلاقی و در امان ماندن از زنای خیالی، توصیه های فراوانی به زنان برای رعایت حجاب و پوشاندن زیبایی های خود از نامحرم کرده است.
ب ـ حجاب مانع از به وجود آمدن عشق های خیابانی می شود. به وفور دیده شده است که برخی اشخاص فقط با یک نظر به زنی که جمالی زیبایی دارد عاشق شده و در پی وصال او می افتند؛ بدون آن که او را مورد بررسی قرار دهند که آیا از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و غیره با هم برابر هستند یا خیر. در این میان، ممکن است با جملاتی فریبنده، قلب زن را تصاحب کرده و در واقع زن بدون شناخت کامل تن به ازدواج با او بدهد؛ اما بعد از مدتی که غرایز جنسی آن ها فروکش کرد، دچار مشکلات فراوان شده و در بسیاری از موارد ازدواجشان به جدایی ختم شود. حتی چه بسا دست به جرایمی هم چون خودکشی بزنند.
پ ـ حجاب مانع از فساد عمومی می شود. یعنی در جامعه افرادی وجود دارند که تابع جامعه هستند. اگر در جامعه عفت عمومی رعایت شود، پاک می مانند و اگر رعایت نشود، به دنبال مسائل شهوانی رفته و مرتکب جرایم اخلاقی می شوند. لذا مراعات کردن پوشش اسلامی، عفت عمومی را در پی داشته و مانع از فساد و وقوع جرم های اخلاقی توسط این گونه افراد می شود(معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383 :318-319).
ت ـ حجاب به زن هیبت و وقار می بخشد و او را شایسته احترام دیگران می سازد. زنان خودنما مطلوبیت جنسی دارند؛ اما محبوبیت ارزشی فقط متعلق به زنان با حجاب است. به طور کلی، نوع نگاه گفتار و برخورد مردان با زنان از دو ماهیت متفاوت برخوردار است. به این معنا که برخورد با زنانی که از جلوه گری یا پوشش ناقصی برخوردار هستند برخوردی شهوانی، تفریحی و ظاهری، اما برخورد با زنان با حجاب، برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.
ث ـ پوشش دینی نگهبان زن از نگاه های آلوده و آسیب های احتمالی است و به زن مصونیت و آرامش می بخشد. هر چه این پوشش کامل تر باشد، میزان امنیت و حفاظت آن بالاتر می رود(اکبری، 1383: 88-90).
ج ـ زنانی که حجاب دارند که از سلامت روانی برخوردارند و در خود کمبودی احساس نمی کنند و تمایلی به جلب توجه لجام گسیخته دیگران ندارند؛ چرا که نیاز به مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشتن و دوست داشته شدن را از منابع واقعی، ارزشمند و انسانی کسب می کنند. ولی افراد دارای عقده حقارت با نمایش زیبایی ها و زینت و نوع پوشش خود می کوشند تا حس کمبود خود را به نحوی مرتفع کنند و به استفاده ابزاری از غریزه جنسی و خصوصیات جسمانی خود بپردازند. بنابراین می توان حجاب را برای زنان و مردان آگاه و مطلع از تأثیر آن، علامت سلامت روحی و بی حجابی را نشانه بیماری روانی دانست(ماه نامه زنان ایران، ش 49: 69).
چ ـ حجاب وابستگی دینی و فرهنگی فرد است و در تشکیل هویت وی سهم مؤثری دارد(میر محمدی،1386: 70).
نویسنده: محمد کاوه