تأثیر اروپا بر پوشش ایرانی:

انقلاب صنعتی در اروپا نتایجی را در پی داشت که حتی تأثیر آن متوجه فرهنگ جوامع و ملل غیراروپایی (بهخصوص خاورمیانه) شد. در پی پدید آمدن تغییرات اجتماعی در اروپا و بهویژه تمرکز یافتن نیروی کار در یک مجموعهی عظیم تولید صنعتی، شیوهی سنتی تولید متحول شد و طبقهی جدید سرمایهدار به طور بیسابقهای رشد یافت و ماشین توانست پدیدهی جدیدی را به عنوان تولید انبوه به جوامع عرضه کند. اما تولید انبوه و در نتیجه سودهای کلان ناشی از ارزش افزودهی محصولات تولیدی، سرمایهداران را به طمع واداشت تا به دنبال بازارهای جدیدی بگردند. بر این اساس به سرزمینهای دیگر وارد شدند و به دنبال بازارهای جدید و مصرف کنندگان نو، روی آوردند.


جالب آن است که اولین صنعتی که توانست در قرون 18 و 19 میلادی رشد چشمگیری کند، صنعت «نساجی» بود. پیدایش قوهی بخار، رشد ارتباطات، توسعهی حملونقل، اختراع تلگراف و تلفن و مهمتر از همهی اینها رشد ماشینسازی و به دنبال آن پیدایش قوهی بخار، سرعت انقلاب صنعتی را دو چندان کرد و در نتیجه تمامی این واقعیتها بود که روز به روز صنعت ابعاد جدیدی مییافت و صنعت نساجی نیز سهم عمدهای در بهرهگیری از تمامی امکانات فنی، اجتماعی و صنعتی پدید آورد.[29]


در این میان تحولاتی نیز در اروپا شکل گرفت که بدون شک در نحوهی زندگی و همچنین پوشش، بیتأثیر نبوده است، از جملهی آن انقلاب فرانسه در سال 1789م. بوده است. «ویل دورانت» مورخ انگلیسی، تأثیر انقلاب فرانسه در لباس مردم را چنین توصیف کرده است: «لباس به آهستگی بیشتری تغییر یافت.


مردان متمول از مدتها پیش لباس اشرافی بر تن میکردند که عبارت بود از: کلاه بلند و سه گوش، پیراهن ابریشمی، دستمال گردن با گره گشاد، جلیقهی رنگی و گلدوزی شده، کتی که تا زانو میرسید با نیم شلواری تا زیر زانو با جوراب پشمی و کفشی دارای سگک با پنجههای چهارگوش. لباس زنان نیز تحت تأثیر چنین عقیدهی انقلابی قرار گرفت و به لحاظی به حاشیه کشیده شد و شکل بازار فروش و در نتیجه تحولات بعدی اروپا در آمد. زنان جامههای کلاسیک خود را به دور انداخته و لباسهایی به تن کردند که بیشتر جلوه نمایی میکرد. یقه را پایین آوردند، خط کمربند را محکم بسته و به بالا بردند، آستینها را به اندازهای کوتاه میساختند که بازوان فریبنده را آشکار سازد. به جای کلاه، گیسوبند مرسوم شد و به جای کفشهای بلند، کفشهای سرپایی و بیپاشنه رواج یافت.[30]


سپس با آغاز جنگ جهانی دوم، تکامل لباس شکلی انقلابی به خود گرفت، لباس که بازتابی است از توان اقتصادی، نگرش سیاسی، قابلیتهای فرهنگی و اجتماعی با مدهای فلسفی و گاه مذهبی و پایبندیهای رسمی و سنتی، در روند تکامل خود زیر نفوذ و سیطرهی نظام نقشهدار سرمایه قرار گرفت. در این نظام، پوشاک جایگاهی دیگر یافت و به کالا تبدیل شد و همانند سایر کالاها ارزشی دوگانه پیدا کرد. به عبارت دیگر، هم برآورندهی نیازهای بشری گردید و هم محصولی شد برای فروش. پس میبایست نظیر هر کالای دیگری حداکثر سودآوری را داشته باشد. در این صورت همچنین این کالا میبایست وسیعترین بازار، یعنی بیشترین مصرف کننده و مشتری را دارا باشد.


به این نیازها، طراحان و دوزندگان لباس اروپایی پاسخ گفتند و با بهرهگیری از نظام سلطه، گرایش مردم به تنوعطلبی، عصر استعمار و همچنین سودجویی از جریانهایی چون جنگ، بحرانهای اقتصادی و تحولات فرهنگی و سیاسی، طرحهای تازهای را ارائه دادند و بر خلاف سدههای پیشین که نوآوریها بر اساس نظام فرهنگی و اعتقادات بود، اکنون به یاری رسانهها گروهی چون سینما و تلویزیون و نشریات مد که کاربردی جهانی دارند و با هدف سود زیاد حتی به ارزش از میان برداشتن فرهنگهای منطقهای، طرحها و الگوهای خود را مورد پذیرش همگان قرار میدهند و از این راه سلیقهای جهانی در شیوهی لباس پوشیدن پدید میآورند.

 

غربیان تحت همین تفکر زمینهی لازم برای تشویق زنان به کنار گذاشتن حجاب را فراهم کردند و به صورت سلاحی کارآمد برای مقابله با معنویت و اخلاق و سقوط جامعهی دینی در کشورهای اسلامی به کار گرفتند و استعمارگران در این خصوص از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. استعمارگران برای دستیابی به منابع اقتصادی بزرگ، زنان را بهترین وسیله یافتند و از وجود برهنهی آنها برای تبلیغ کالاهای خود بهره میگرفتند و همواره برهنگی را تشویق میکردند و تبلیغات وسیعی برضد حجاب مینمودند. همین امر موجب گردید که فرهنگ بیحجابی سیر صعودی به خود بگیرد و آرام آرام بیحجابی به شکل یک فرهنگ درآید. یکی از اندیشمندان میگوید:


«غرب برای تسلط بر کشورهای مسلمان، به این دستور قدیمی که زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آنها خواهد آمد، عمل کرده است. کشفیات جدید جامعهشناسان فقط کاری که کرده، به این فرمول قدیمی روش خاص علمی بخشیده است.»[31]
در یک جمعبندی باید گفت بومیسازی و تولید وطنی پوشاک و طرحهای ملی در دورهی قاجار و بهخصوص در دوران پهلوی در ارتباط با اروپاییان دچار دگرگونی میگردد و نوع لباسها و طرح آنها به نحوی تغییر میکند. چیزی که در آن عصر با عنوان «فرنگی شده» شناخته میشد. پوششهای رواج یافته از دوران طاغوت کپیبرداری از نظام اروپایی و جامعهی صنعتی شده و بیبندوبار بود که با نظام سنتی و در عین حال ارزشی جامعهی ایرانی در تعارض بود. بدین ترتیب میتوان چنین گفت که جامعهی ایران و مردمان این مرز و بوم با تاریخ کهن، اندیشهی اسلامی غنی و فرهنگ پویای خود، الگوهای مناسبی از پوشش و لباس را در دورههای مختلف ایجاد میکردند ولی این میراث و سنت در اثر ارتباط با اروپاییان و غربیها، رفتهرفته فراموش شده است.


واجب است دلسوزان و مسئولین هوشیار باشند که ایدئولوژی مصرفگرایی که سوخت موتور سرمایهداری را تشکیل میدهد، رواج یافته و هنجارهای جوامع اسلامی مورد تهدید جدّی قرار گرفته و لباس و پوشش جوانان بهخصوص مورد توجه غربیان و سرمایهداران سکولار است و نباید اجازه داد که جوانان ما در برابر عرضهی سبکهای مختلف لباس که اکثراً غربی و در تضاد با فرهنگ و دین ما هستند، تنها و سرگردان بمانند و در نتیجهی آن دست به انتخاب نحوهی پوشش نامتعارف بزنند و به هنجارها پشت کنند و باید دانست ارمغان فرهنگ بیحجابی فقط سستی نظام خانوادگی، تحقیر شخصیت زن و امراض روحی و روانی است.


پس بر تصمیمگیران در حوزهی فرهنگ، هنرمندان و صنعتگران در حوزهی پوشش و طراحی لباس واجب است که در دنیای امروز همگام با نیازها و ارزشهای تاریخی و فرهنگی کشور اقدام به ارائهی طرح برای لباس و پوشاک ایرانیان کنند و از تاریخ موفق کشورمان در حوزهی پوشش و لباسهای سنتی و بومی که نماد زیبایی و وقار، اصالت و پوشیدگی است، استفاده کنند تا پوشش ملت ایران بر پایهی دین اسلام و فرهنگ کشور و توسط هنرمندان متعهد و خوش ذوق ایرانی طراحی گردد و با گسترش فرهنگ اسلامی و روی آوردن به شخصیت والای انسانی راه رواج فرهنگ برهنگی و تبلیغات مسموم بسته شود.

پی نوشت ها :

1- دانشنامهی ایرانیکا، قوامی، 1382: 75 به نقل از پیمان متین، پوشاک ایرانیان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی 1382، ص 6. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به پوشاک آیینهی فرهنگ یک جامعه، ماهنامهی صنعت نساجی و پوشاک، شمارهی 327، اردیبهشت 90، ص 87
2- همان، ص 88
3- مریم مونسی سرخه، نمادها در پوشاک، ماهنامهی ایرانا، شمارهی 28، آذر و دی 1388، ص 44
4- مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 93؛ پیکولو سکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران... ترجمهی عنایت الله رضا، صص 247- 249؛ محبوبه الهی، لباس به مثابه هویت، فصلنامهی مطالعات ملی، شمارهی 42، تابستان 91، ص 31
5- اعراف: 26
6- نور: 31
7- الرحمن: 76
8- سربال به معنای لباس و معّرب واژهی فارسی شروال است، در اصل واژهی سربال مرکب از سر یعنی فوق و بال به معنای قامت است که پوشش برای همه قامت و بدن انسان بوده است. معجم الالفاظ الفارسیه المعربه ص 88، نحل: 81، ابراهیم: 50
9- سرژان، 1972
10- دایره المعارف اسلام، 1986، ج 5، ص 748
11- همان، ص 764
12- شلومبرژه، 1952، ص 264؛ ضیاء پور، 1349، ص 261
13- دایره المعارف اسلام، 1968، ج 5، ص 748
14- راجر سیوری، ایران عصر صفویه، ترجمهی کامبیز عزیزی، تهران: سحر 1363، صص 125-123
15- دن گارسیا و سیلوا فیگوئرا، سفرنامهی فیگوئرا، ترجمه: غلامرضا سمیعی، تهران: نشر نو 1363، ص 157
16- برای مطالعهی بیشتر بنگرید به: انگبرت کمپفر، سفرنامه، ترجمهی کیکاوس جهانداری، تهران: خوارزمی 1360، ص 88؛ جملی کاری، سفرنامهی کاری، ترجمهی عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی، 1348، ص 136-134؛ تاورنیه، سفرنامهی تاورنیه، ترجمهی ابوتراب نوری، اصفهان: پروین 1336، صص 628- 627
17- ایرانیکا، 1992، ج 5، ص 787
18- ضیاء پور، 1349، ص 404
19- علی تقوی، جامعهشناسی غربگرایی، تهران: امیرکبیر 1361
20- کنت دوسرسی، ایران در 1839-1840م. ترجمه: احسان اشراقی، تهران: نشر دانشگاهی 1362، ص 107
21- یعقوب آژند، تاریخ اقتصادی ایران، تهران: گستره 1362، صص 414-415
22- مستوفی، شرح زندگی من، ص 53
23- دکتر ویلز، ایران در یک قرن پیش، ترجمه: غلامحسین قراگوزلو؛ تهران: اقبال 1368، صص 357-356
24- کلارا کولیوررایس، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد: آستان قدس، ص 121
25- ایرانیکا، 1992، ج 5، ص 802
26- یحیی، ذکاء، لباس زنان ایران از سدهی سیزدهم هجری تا امروز، تهران: ادارهی موزهها و فرهنگ عامه،1336، ص 40
27- کشف حجاب در آیینهی اسناد، حسام الدین آشنا، گنجینهی اسناد، صص 6-8
28- هنری ولیتل فیلد، تاریخ اروپا از سال 1815 به بعد، ترجمهی فریده قرچهباغی، تهران: علمی فرهنگی، 1366، ص 53
29- ویل دورانت، تاریخ تمدن، عصر ناپلئون، ج 11، صص 157- 156
30- نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی، حبیبی، محمد اسحاق، مجلهی معرفت، ص 63

منبع : برهان